تایتان
سفینه به آرامی بر روی تایتان، یکی از بزرگترین قمرهای مشتری فرود آمد؛ دریایی عظیم که سطح آن با متان پوشیده شده بود. پس از اتمام ذخایر انرژی در کره زمین، منابع موجود بر روی این قمر قرار بود راهحلی باشد برای دمیدن جانی دوباره بر پیکر نیمهجان زندگی صنعتی در زمین.
پس از فرود موفقیتآمیز، فضانورد از داخل فضاپیما، به آهستگی و با احتیاط بیرون آمد. نفس عمیقی کشید (!) و به دریای سرخ بیانتهایی که در زیر پایش پهن شده بود نگاه کرد. او اولین ساکن این قمر به شمار میرفت. تجهیزات همگی از قبل رسیده بودند و برای شروع فرایند او تنها باید دکمهای را فشار میداد. به مناسبت این موفقیت تصمیم به برپایی جشنی کوچک گرفت. دست در جیبش برد و سیگاری بیرون آورد.
…
سالهای سال از فرود فضانورد بر سطح تایتان گذشته. در سنتی که دیگر کسی پیشینه آن را به خاطر ندارد هر شب پس از غروب آفتاب مردم رو به آسمان میکنند و انگشت میانی خود را به سمت لکه درخشانی که در کنار مشتری است نشان میدهند.
پینوشت۱: قرار بوده بشکه بشکه بار بزنن بیارن زمین.
پینوشت۲: روی سطح تایتان اکسیژن هست.
ٖ پینوشت۳: در شرایط خاص ناسا اجازه حمل سیگار رو به فضانوردهای خودش میده.