برگر چهار بایتی
کانال یوتیوب Ahoy از اون کانالهایی نیست که هر روز، هر هفته یا حتی هر ماه ویدئوی جدید منتشر کنه. موضوعاتی که هم انتخاب میکنه مسائلی نیست که شاید در حالت عادی بتونی قبول کنی که برات جذابیت داره. با این حال کیفیت خیرهکنندهی هر ویدئو و دقت بیحد و حصری که برای پرداخت به جزئیات صرف شده، باعث میشه که پس از انتشار هر ویدئو در این کانال، حتی اگر با موضوع ویدئو آشنایی ندارم، در اولین فرصت ویدئوی جدید رو تماشا کنم.
محوریت اصلی کانال تاریخ تکامل بازیها و رتروکامپیوتینگ هستش. یکی تمهایی که در کانال مشاهده میکنید، پرداختن به داستان و تاریخچهی المانهای اساسی و مختلفی است که در بازیهای کامپیوتری وجود دارند: اولین بار کجا از اسلحهی شعلهافکن استفاده شد؟ نقش بشکههای در بسیاری از بازیهای کامپیوتری چیست و ایدهی استفاده از بشکه اولین بار در کجا شکل گرفت؟ زامبیها چطور راه خودشون رو به بازیها پیدا کردند و …
دو چیز باعث میشه که بتونم بگم فارغ از موضوع دیدن ویدئوهای این کانال رو از دست نمیدم: یک کیفیت بینظیر ساخته. از لحاظر بصری ویدئوها واقعا لذتبخشن. تدوین فوقالعاده است و برای هر موضوع یک عکس یا ویدئوی مرتبط وجود داره. وقتی موقع حرف زدن از یک بازی ساخته شده در دههی هشتاد به صورت همزمان میتونی بازی رو هم ببینی، برداشتی بسیار راحتتر و دلچسبتری از موضوع میتونی داشته باشی.
نکته دوم که این ویدئوها رو جذاب نگه میداره، دقت دیوانهواری است که سازنده به جزئیات داره. من واقعا نمیدونم مراجع و منابعی که استفاده میکنه چیه از کجا اونا رو پیدا میکنه، ولی در هر قسمت شگفتزده میشم که چطور تونسته چنین جزیئاتی رو پیدا کنه. در برخی از موارد واقعا راهی جز حرف زدن با آدمهایی که در هنگام اون تصمیم توی اتاق بودهان به ذهنم نمیرسه. در هر حال که این کانال نمونهای است از محتوایی با حداکثر کیفیت، چیزی که من امیدوارم همانندش رو بیشتر و بیشتر پیدا کنم.
اما دلیل اصلی که باعث شد امروز بیام و این مطلب رو بنویسم، ویدئوی جدیدی بود که همین دیروز در کانال منتشر شده: Four-byte burger
اولش مطمئن نبودم مطلبی باشه که خیلی به درد من بخوره، ولی به خاطر همون نکاتی که بالا اشاره کردم، ویدئو رو پلی و شروع به نگاه کردن شدم.
ماجرا بر سر یک Obsession هست؛ علاقه ظاهرا بیاندازهای که سازنده کانال به یک نقاشی پیکسلی از سال ۱۹۸۵ با عنوان برگر جهار بایتی داره.
موضوع اینه که این نقاشی در اون دوران بر روی سیستمی کشیده شده بود که امکان ذخیره فایل رو نداشته؛ نقاشی عکس رو کشیده، از صفحه عکس گرفته و بعد از خاموش کردن سیستم اون عکس برای همیشه از بین رفته.
این ویدئو تلاشی است برای ساختن دقیقترین کپی از این عکس، و وقتی میگم دقیقترین منظورم واقعا دقیقترینه. اینکه یک نفر تا کجا حاضره برای ساخت یک نقاشی پیکسلی خودش رو به زحمت بندازه باعث شد سرم سوت بکشه! بررسی دقیق اسکنهای موجود از عکس، پیدا کردن تعداد پیکسلها و ابعاد دقیق نقاشی اصلی، توجه جزئی به رنگهای استفاده شده با در نظر گرفتن محدودیتهای گرافیکی بر روی کامپیوترهای آمیگا، و حتی اجرا کردن نقاشی نهایی بر روی نزدیکترین سیستم به سیستمی که سازنده اولیه روی اون کار طراحی عکس رو انجام داده بود.
این چنین تعهد در به انجام رسوندن کاری به بهترین نحو ممکن واقعا برای من تحسین برانگیز بود. اون هم برای کاری که صرفا ریشه در یک علاقهی شخصی داره. بهترین جمعبندی از این روند رو خود سازنده در انتهای ویدئو به خوبی بیان میکنه، زمانی که میگه: