تقلای تنفسی
از زمانی که به خاطر دارم نفس کشیدن با بینی برای من ناممکن بود، امری که بعد از سالها دیگر آن را به عنوان حقیقتی پذیرفته بودم. همیشه با دیدن فیلمهایی که در آنها عدهای به گروگان گرفته میشدند و دهان این گروگانهای بسته میشد، با خودم میگفتم اگر من بدبخت در چنین شرایطی گیر کنم که به محض بسته شدن دهانم خفه خواهم شد! و دائم به این فکر میکردم که چطور آقا یا خانم دزد را قانع کنم که در ازای قول مبنی بر سکوت محض از سمت من از خیر بستن دهانم بگذرد.