دیدگاه

برگر چهار بایتی

برگر چهار بایتی

کانال یوتیوب Ahoy از اون کانال‌هایی نیست که هر روز، هر هفته یا حتی هر ماه ویدئوی جدید منتشر کنه. موضوعاتی که هم انتخاب میکنه مسائلی نیست که شاید در حالت عادی بتونی قبول کنی که برات جذابیت داره. با این حال کیفیت خیره‌کننده‌ی هر ویدئو و دقت بی‌حد و حصری که برای پرداخت به جزئیات صرف شده، باعث میشه که پس از انتشار هر ویدئو در این کانال، حتی اگر با موضوع ویدئو آشنایی ندارم، در اولین فرصت ویدئوی جدید رو تماشا کنم.
برنامه‌ریزی برای بی‌کاری

برنامه‌ریزی برای بی‌کاری

مدت‌هاست که من حوصله‌ام سر نرفته. اساسا همواره کاری برای انجام دادن هست. این «کار» میتونه دیدن یک فیلم باشه، خوندن یک مقاله، و یا گوش دادن به قسمت جدید پادکست مورد علاقه‌ام. اگر هم روزی خودم بتونم برنامه‌ام رو خالی کنم، پیامی دریافت می‌کنم که دوستان دور هم جمع شده‌اند و من رو هم دعوت کرده‌اند. حتی در نبود هیچکدام از این موارد، سیاه‌چاله‌ای به نام اینستاگرام و توئیتر وجود داره که میتونه برای از الان تا ابد محتوا برات تهیه کنه.
دلایل نادیده گرفته‌شده‌ای برای شکرگذار بودن

دلایل نادیده گرفته‌شده‌ای برای شکرگذار بودن

این نوشتار ترجمه‌ی بخشی از این پست است. لیست بلندبالا و جالبی بود که گفتم انتشارش خالی از لطف نخواهد بود. مجموعه‌ای از خوش اقبالی‌ها که کمتر به آنها توجه میکنم. شکرگذار باشیم برای اینکه: ساختار جو زمین به نحوی است که اولین انفجار اتمی، اتمسفر، و در نتیجه تمام سیاره را به آتش نکشید. موضوعی که در زمان به کار گیری اولین بمت اتم هنوز شناخته شده نبود
بوجک

بوجک

نمیخوام اغراق کنم و بگم شبیه مرگ یکی از نزدیکانته، ولی تموم شدن یه سریال که سال‌ها باهاش زمان گذروندی مثل این میمونه بفهمی کسی رو مدت‌ها از دور میشناختی دیگه نیست. مثل مرگ رابین ویلیامز؛ هیچ وقت ندیده بودیش، ولی بازم از اینکه فهمیدی دیگه نیست ناراحت شدی. تقریبا سه سال پیش بود که سریال بوجک رو شروع کردم. در یه دوره‌ای بعد از اتمام کارهای ملال‌آوری که باید انجام میدادم به خودم یه قسمتش رو جایزه میدادم.
ماری کوندو و جادوی مرتب‌سازی

ماری کوندو و جادوی مرتب‌سازی

مارک منسون در یکی از مقالاتش گفته برو همون کاری رو که دوست داری انجام بده، سعی کن به بهترین نحو انجامش بدی و ازش لذت ببری؛ مطمئن باش در نهایت یه جوری از همون کار میتونی کسب درآمد هم بکنی. الان که داشتم یه ویدئو راجع به ماری کوندو رو نگاه میکردم یاد همین حرف افتادم. در یه قسمت از ویدئو گوینده به بچگی‌های ماری اشاره میکنه. گویا در دوران مدرسه ماری قفسه کتاب‌ها رو مرتب میکرده و آرزوش بوده (حالا اینطور که گوینده میگه) مرتب‌کننده رسمی فقسه‌های کتاب بشه.
چه چیزی رو باید یاد بگیرم؟

چه چیزی رو باید یاد بگیرم؟

پاسخ به این سوال که در حال حاضر و در وقت آزادی که دارم چه چیزی رو یاد بگیرم کار آسونی نیست. هزاران موضوع مختلف اون بیرون وجود داره که هرکدوم برای من یه جور جذابیت داره: من عاشق اینم بتونم با سازهای مختلف و تئوری موسیقی آشنا باشم، خیلی دوست دارم بتونم با یک زبان غیرلاتین آشنا بشم، علاقمندم در مورد ماشین لرنینگ بیشتر بدونم و دنبال یه زمان میگردم تا بتونم کمی بیشتر با قواعد و قوانین شطرنج خودم رو آشنا کنم.
ماموریت فراموش شده

ماموریت فراموش شده

ماموریت فراموش شده اسم کتابی‌ است که این روز‌ها دارم میخونمش. البته کتاب رو سال‌ها قبل خونده بودم، اما از اونجا که به جز آخرش (!) بقیه‌اش رو فراموش کرده بودم، گفتم یک بار دیگه بیشینم پاش. شخصیتی که مجرا حول اون فرد می‌چرخه، یکی‌ از ماموران آی اس‌ بی‌ است که وظیفه تحلیل و مطالعه فضای بین کهکشانی (عدم و خلا) رو بر عهد داره. این فرد در تحقیقاتش به حقیقتی مهم دست پیدا می‌کنه که می‌تونه تاثیرات مهمی‌ داشته باشه.