Off Camera Show
پادکست Off Camera یکی از برنامههای گفتگومحور خیلی خوبیه که من مدتی است دنبال میکنم. فضای صمیمی و در عین حال جدیت موضوعات باعث میشه حرفهایی بشنوی که شاید بشه گفت چکیدهی تجربیات چندین سالهی یک نفر از کار و زندگی در فضای هالیووده.
علاوه بر پادکست، قسمتهای کوتاهی از این برنامه در یوتیوب هم قرار میگیره. استایل سیاه و سفید، دکوراسیون مینیمال و حتی نوع پوششی که میزبان و مصاحبه شونده دارند منجر به یک فضاسازی دلچسب شده؛ به عبارتی به چشم میبینی که اینجا فقط صحبتها هستند که اهمیت دارند.
سم جونز، میزبان برنامه هم کارش رو بسیار خوب انجام میده. یک شخصیت واقعی از خودش نشون داده، با چاشنی بهاندازهای از شوخطبعی قابل باور و دقتی مثالزدنی. تلاش نمیکنه به زور خودش رو وسط کار جا بده و فضا رو تمام و کمال در اختیار مهمان خودش قرار میده.
موضوعی که باعث شد بخوام در مورد این برنامه بنویسم این بود که در یکی از این قسمتهایی که اخیرا گوش دادم زک گالیفیناکیس مهمان برنامه بود.
در بخشی از گفتگو، زمانی که زک داشت از یک اجرای اوپن مایک در جمعی کوچک میگفت، بحث کشیده شد به تاثیر اینترنت و شبکههای اجتماعی؛ اینکه چطور دوربینی که همواره به سمت ما و برای ضبط حرفها و حرکاتی که انجام میدیم به سمتمون خیره شده ممکنه کار رو به جایی برسونه که ما دست به خود سانسوری بزنیم. در این جا زک یک نقل قول زیبا از کتابی به اسم «سرگرم شده تا حد مرگ» مطرح کرد که به نظرم جالب اومد:
«زمانی میرسه که دیگه اسمی برادر بزرگ نمیشنوی، به خاطر اینکه خودمون همون بلا رو بر سر خودمون میاریم.»
پیشنهاد میکنم اگر فرصت کردید نگاهی به این برنامه بندازید. چند قسمت دیگه که من خوشم اومد گفتگو با دکس شپرد، مری الیزابت وینستد، دنیل رادکلیف و رابرت داونی جونیور بود.